مردی که کمک خواست
گروه اباصالح المهدی(عج)
این سایت صرفا برای وعضویت واطلاع از اخبار گروه ساخته شده است
اللَّهُمَّ کُنْ لِوَلِیِّکَ الحُجَهِ بنِ الحَسَن صَلَواتُکَ علَیهِ و عَلی آبائِهِ فِی هَذِهِ السَّاعَهِ وَ فِی کُلِّ سَاعَهٍ وَلِیّاً وَ حَافِظاً وَ قَائِداً وَ نَاصِراً وَ دَلِیلًا وَ عَیْناًحَتَّى تُسْکِنَهُ أَرْضَکَ طَوْعاً وَ تُمَتعَهُ فِیهَا طَوِیلا
تبلیغات
شهدای کازرون
ارتباط با مدیر
نام :
ایمیل:
موضوع:
پیغام :
نویسندگان
آرشیو مطالب
دیگر امکانات
ورود اعضا:

نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 1
بازدید دیروز : 12
بازدید هفته : 14
بازدید ماه : 17
بازدید کل : 1382
تعداد مطالب : 9
تعداد نظرات : 0
تعداد آنلاین : 1

<
هیأت اباصالح المهدی (عج) توضیح توضیح توضیح توضیح
محل تبلیغات شما
مردی که کمک خواست
نویسنده محمودی در یک شنبه 16 آذر 1393 |

اون جمله یک جمله معمولی نبود بلکه یک راهی برای بهتر زیستن بود.    

آن مرد یکی از اصحاب پیامبر بود.  

در یک روز که دیگر کارد به استخوانش رسیده بود ، با مشورت و پیشنهاد همسرش تصمیم گرفته بود که برود و وضع خود را برای پیامبر و از آن حضرت استمداد مالی کند  با همین نیت رفت ، ولی قبل از آن که حاجت خود را بگوید این جمله از زبان پیامبر به گوشش خورد:

((هر کس از ما کمکی بخواهد به او کمک می کنیم ، ولی اگر کسی بی نیازی بورزد و دست حاجت پیش مخلوقی دراز نکند خداوند او را بی نیاز می کنند))

آن روز جیزی نگفت و به خانه ی خویش برگشت . باز  با هیولای مهیب فقر که همچنان بر خانه اش سایه افکنده بود روبه رو شد ، ناچار روز دیگر به همان نیت به مجلس پیامبر حاضر شد ، و همان جمله را دوباره از پیامبر شنید: 

((هر کس از ما کمکی بخواهد به او کمک می کنیم ، ولی اگر کسی بی نیازی بورزد و دست حاجت پیش مخلوقی دراز نکند خداوند او را بی نیاز می کنند)) 

این دفعه هم  نیز بدون اینکه حاجت خود را باز گو کند ، به خانه برگشت . و چون خود را همچنان در چنگال فقر و ضعف و نا توانی می دید، برای سومین بار با همان نیت به محضر پیامبر رفت و باز هم همان جمله را شنید: 

((هر کس از ما کمکی بخواهد به او کمک می کنیم ، ولی اگر کسی بی نیازی بورزد و دست حاجت پیش مخلوقی دراز نکند خداوند او را بی نیاز می کنند))

 این بار که آن جمله راشنید ، اطمینان بیشتری در قلب خود احساس می کرد. حس کرد که کلید مشکلات خویش را در همین جمله یافته است . وقتی که خارج شد با قدمهای منطمنتری راه می رفت . با خود فکر می کرد که دیگر هرگز به  دنبال کمک و مساعدت بندگان نخواهم رفت. و از خدا خواست که در کار ها کمکش کند .  

با خودش تصمیم گرفت که برود به صحرا و هیزم جمع آوری کند و آن ها را بفروشد.هیزم جمع کرد و فروخت و از کار خود اذت بسیار برد. چندی بعد برای خود حیوان و ابزار مربوط به کار خود را خرید و با ادامه دادن کار خود صاحب سرمایه و غلامانی شد. 

روزی پیامبر اکرم به او رسید و تبسم کنان فرمود: 

((هر کس از ما کمکی بخواهد به او کمک می کنیم ، ولی اگر کسی بی نیازی بورزد و دست حاجت پیش مخلوقی دراز نکند خداوند او را بی نیاز می کنند))


لطفا برای هر کپی برداری یک صلوات بفرستید
 


نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





لینک دوستان ما
» ردیابی ماشین
» حمل هوایی ماینر از چین
» لیزر دوچرخه
» هد اپ یسپلی کیلومتر روی شیشه
» جلو پنجره لیفان ایکس 60

تبادل لینک هوشمند

برای تبادل لینک ابتدا ما را با عنوان گروه اباصالح المهدی(عج) و آدرس sbasaleh.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





درباره وبسایت

لا حَولَ وَلا قُوَۀَ اِلا بِالله العَلِیِ العَظیم تَوَکَلتَ عَلَی الحَیِّ الَذی لا یَمُوت ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ مهم نیست نظر بذاری یا نه همینی که اومدی و از مطاب این وبلاگ استفاده کردی ممنونم امیدوارم دوباره سر بزنی به این وبسایت لطفا برای هر کپی برداری یک صلوات بفرستید
موضوعات وبسایت
برچسب ها
طراح قالب
شهدای کازرون
.: طراحی و کدنویسی قالب : شهدای کازرون :.
تمامی حقوق مادی و معنوی این وبگاه محفوظ و متعلق به مدیر آن می باشد.کپی برداری از مطالب تنها با ذکر منبع مجاز است...